فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 218
در ازل هر کو به فيض دولت ارزاني بود ، تا ابد جام مرادش همدم جاني بود من همان ساعت که از مي خواستم شد توبه کار ، گفتم اين شاخ ار دهد باري پشيماني بود خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش ، همچو گل بر خرقه رنگ مي مسلماني بود بي چراغ جام در خلوت نمي يارم نشست ، زان که کنج اهل دل بايد که نوراني بود همت عالي طلب جام مرصع گو مباش ، رند را آب عنب ياقوت رماني بود گر چه بي سامان نمايد کار ما سهلش مبين ، کاندر اين کشور گدايي رشک سلطاني بود نيک نامي خواهي اي دل با بدان صحبت مدار ، خودپسندي جان من برهان ناداني بود مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر ميان ، نستدن جام مي از جانان گران جاني بود
دي عزيزي گفت حافظ مي خورد پنهان شراب
،
اي عزيز من نه عيب آن به که پنهاني بود
تعبیر:
دودلی و تردید را از خود دور کن. از همنشینان و دوستان بد دوری کن تا دچار رنج و گمراهی نشوی. آرزوهای دور و دست نیافتنی غیر از رنج و زحمت نتیجه ای ندارد. اعتدال و میانه روی را پیشه کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 111
عکس روي تو چو در آينه جام افتاد ، عارف از خنده مي در طمع خام افتاد حسن روي تو به يک جلوه که در آينه کرد ، اين همه نقش در آيينه اوهام افتاد اين همه عکس مي و نقش نگارين که نمود ، يک فروغ رخ ساقيست که در جام افتاد غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد ، کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم ، اينم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد چه کند کز پي دوران نرود چون پرگار ، هر که در دايره گردش ايام افتاد در خم زلف تو آويخت دل از چاه زنخ ، آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد آن شد اي خواجه که در صومعه بازم بيني ، کار ما با رخ ساقي و لب جام افتاد زير شمشير غمش رقص کنان بايد رفت ، کان که شد کشته او نيک سرانجام افتاد هر دمش با من دلسوخته لطفي دگر است ، اين گدا بين که چه شايسته انعام افتاد
صوفيان جمله حريفند و نظرباز ولي
،
زين ميان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
تعبیر:
فریب ظواهر هر کار را نخور و به عمق و پایان کار بیندیش. مشکلاتی که در سر راه تو قرار گرفته نتیجه ی خودبینی و عجله و مشورت نکردن در کارهاست. اگر امیدوار باشی و عاقلانه چاره اندیشی کنی می توانی شکست خود را جبران کنی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 175
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد ، که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي ، درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار ، که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش ، که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآي تا شوي مجموع ، به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد ، چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس ، سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ
،
مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد
تعبیر:
خودخواهی و تکبر را رها کن تا با کمک و مشورت دیگران به همه چیز برسی. نا محرمان و حسودان را شریک اسرار خود نگردان زیرا تو را دچار رنج و مصیبت خواهند کرد. روزگار روی خوش را به تو نشان خواهد داد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 221
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود ، ور آشتي طلبم با سر عتاب رود چو ماه نو ره بيچارگان نظاره ، زند به گوشه ابرو و در نقاب رود شب شراب خرابم کند به بيداري ، وگر به روز شکايت کنم به خواب رود طريق عشق پرآشوب و فتنه است اي دل ، بيفتد آن که در اين راه با شتاب رود گدايي در جانان به سلطنت مفروش ، کسي ز سايه اين در به آفتاب رود سواد نامه موي سياه چون طي شد ، بياض کم نشود گر صد انتخاب رود حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر ، کلاه داريش اندر سر شراب رود
حجاب راه تويي حافظ از ميان برخيز
،
خوشا کسي که در اين راه بي حجاب رود
تعبیر:
عاقبت اندیش باش. به پیروزی های زودگذر اکتفا نکن. قدری به توانایی های خود فکر کن. به اندازه ی تاب و توان خود مسئولیت پذیر باش. غرور و نخوت بدترین دشمن تو است.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 323
ز دست کوته خود زير بارم ، که از بالابلندان شرمسارم مگر زنجير مويي گيردم دست ، وگر نه سر به شيدايي برآرم ز چشم من بپرس اوضاع گردون ، که شب تا روز اختر مي شمارم بدين شکرانه مي بوسم لب جام ، که کرد آگه ز راز روزگارم اگر گفتم دعاي مي فروشان ، چه باشد حق نعمت مي گزارم من از بازوي خود دارم بسي شکر ، که زور مردم آزاري ندارم
سري دارم چو حافظ مست ليکن
،
به لطف آن سري اميدوارم
تعبیر:
خود را ناتوان و ضعیف احساس نکن زیرا اعتماد به نفس خود را از دست می دهی. در زندگی سرت به کار خودت مشغول است و این بسیار خوب است. به لطف و کمک دیگران امیدوار باش زیرا در صورت مقتضی به کمک تو خواهند آمد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 428
سحرگاهان که مخمور شبانه ، گرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را ره توشه از مي ، ز شهر هستيش کردم روانه نگار مي فروشم عشوه اي داد ، که ايمن گشتم از مکر زمانه ز ساقي کمان ابرو شنيدم ، که اي تير ملامت را نشانه نبندي زان ميان طرفي کمروار ، اگر خود را ببيني در ميانه برو اين دام بر مرغي دگر نه ، که عنقا را بلند است آشيانه که بندد طرف وصل از حسن شاهي ، که با خود عشق بازد جاودانه نديم و مطرب و ساقي همه اوست ، خيال آب و گل در ره بهانه بده کشتي مي تا خوش برانيم ، از اين درياي ناپيداکرانه
وجود ما معماييست حافظ
،
که تحقيقش فسون است و فسانه
تعبیر:
خودبینی و تکبر را رها کن تا بهتر بتوانی در مورد کار خود فکر کنی. با عقل و درایت به کار و تلاش خود ادامه بده. صبور و متکی به ایمان خود باش تا به هدف و مقصود خود برسی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 121
هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد ، سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد حريم عشق را درگه بسي بالاتر از عقل است ، کسي آن آستان بوسد که جان در آستين دارد دهان تنگ شيرينش مگر ملک سليمان است ، که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد لب لعل و خط مشکين چو آنش هست و اينش هست ، بنازم دلبر خود را که حسنش آن و اين دارد به خواري منگر اي منعم ضعيفان و نحيفان را ، که صدر مجلس عشرت گداي رهنشين دارد چو بر روي زمين باشي توانايي غنيمت دان ، که دوران ناتواني ها بسي زير زمين دارد بلاگردان جان و تن دعاي مستمندان است ، که بيند خير از آن خرمن که ننگ از خوشه چين دارد صبا از عشق من رمزي بگو با آن شه خوبان ، که صد جمشيد و کيخسرو غلام کمترين دارد
و گر گويد نمي خواهم چو حافظ عاشق مفلس
،
بگوييدش که سلطاني گدايي همنشين دارد
تعبیر:
آن کسی می تواند راحت و آسوده زندگی کند که تکبر و ریا را از خود دور کند و دیگران را تحقیر نکند. زندگی فراز و نشیب های زیادی دارد. به دنبال هر راحتی، سختی و مشکلاتی به همراه است. باید عاقبت اندیش بوده و به فکر فردای خود باشی. با دوستان و آشنایان به مهربانی رفتار کن تا در سختی ها به تو کمک کنند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 17
سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت ، آتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت ، جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع ، دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت آشنايي نه غريب است که دلسوز من است ، چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد ، خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست ، همچو لاله جگرم بي مي و خمخانه بسوخت ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم ، خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و مي نوش دمي
،
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت
تعبیر:
به هر کس وفا کردی جفا دیده ای. سینه ای مالامال از درد داری. تا کی می خواهی پریشان حال باشی. دست از غم بردار. توبه کن تا دلت صاف شود. انتظارات بیجا را کنار بگذار. رویا و خیال را فراموش کن و به واقعیات بپرداز و از آنچه تا کنون نصیبت شده لذت ببر و عقل را به پای دل هدر نده. | از انجام کاری نادم و پشیمان هستی و خود را سرزنش می کنی. با اعتماد به نفس و مشورت با دوستان بر مشکل خود فائق خواهی آمد. در انجام کارت تردید و دودلی را رها کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 207
ياد باد آن که سر کوي توام منزل بود ، ديده را روشني از خاک درت حاصل بود راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک ، بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود دل چو از پير خرد نقل معاني مي کرد ، عشق مي گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود آه از آن جور و تطاول که در اين دامگه است ، آه از آن سوز و نيازي که در آن محفل بود در دلم بود که بي دوست نباشم هرگز ، چه توان کرد که سعي من و دل باطل بود دوش بر ياد حريفان به خرابات شدم ، خم مي ديدم خون در دل و پا در گل بود بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق ، مفتي عقل در اين مساله لايعقل بود راستي خاتم فيروزه بواسحاقي ، خوش درخشيد ولي دولت مستعجل بود
ديدي آن قهقهه کبک خرامان حافظ
،
که ز سرپنجه شاهين قضا غافل بود
تعبیر:
افسوس گذشته را مخور. آنچه از گذشته باقی می ماند، خاطره است. خاطرات خوب را چراغ راه آینده قرار بده و بصیر و بینا باش تا راه رفته را دوباره طی نکنی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 60
آن پيک نامور که رسيد از ديار دوست ، آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست خوش مي دهد نشان جلال و جمال يار ، خوش مي کند حکايت عز و وقار دوست دل دادمش به مژده و خجلت همي برم ، زين نقد قلب خويش که کردم نثار دوست شکر خدا که از مدد بخت کارساز ، بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست سير سپهر و دور قمر را چه اختيار ، در گردشند بر حسب اختيار دوست گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند ، ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست کحل الجواهري به من آر اي نسيم صبح ، زان خاک نيکبخت که شد رهگذار دوست ماييم و آستانه عشق و سر نياز ، تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
،
منت خداي را که نيم شرمسار دوست
تعبیر:
زندگی بر وفق مراد و آرزویت می چرخد. خبر های خوشی را خواهی شنید که زندگی تو را دگرگون می کند. از طعنه ی دشمن بیمی به دل راه نده.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 150
ساقي ار باده از اين دست به جام اندازد ، عارفان را همه در شرب مدام اندازد ور چنين زير خم زلف نهد دانه خال ، اي بسا مرغ خرد را که به دام اندازد اي خوشا دولت آن مست که در پاي حريف ، سر و دستار نداند که کدام اندازد زاهد خام که انکار مي و جام کند ، پخته گردد چو نظر بر مي خام اندازد روز در کسب هنر کوش که مي خوردن روز ، دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد آن زمان وقت مي صبح فروغ است که شب ، گرد خرگاه افق پرده شام اندازد باده با محتسب شهر ننوشي زنهار ، بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد
حافظا سر ز کله گوشه خورشيد برآر
،
بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد
تعبیر:
تلاش روزانه و دعای سحرگاه، کلید پیروزی است. از خود گذشتگی و اعتماد به نفس داشته باش. با دوستان خود، با احتیاط رفتار کن و ریاکاران را از خود دور کن. راه تو به موفقیت ختم می شود.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 19 تیر 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 50
به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است ، بکش به غمزه که اينش سزاي خويشتن است گرت ز دست برآيد مراد خاطر ما ، به دست باش که خيري به جاي خويشتن است به جانت اي بت شيرين دهن که همچون شمع ، شبان تيره مرادم فناي خويشتن است چو راي عشق زدي با تو گفتم اي بلبل ، مکن که آن گل خندان براي خويشتن است به مشک چين و چگل نيست بوي گل محتاج ، که نافه هاش ز بند قباي خويشتن است مرو به خانه ارباب بي مروت دهر ، که گنج عافيتت در سراي خويشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازي او
،
هنوز بر سر عهد و وفاي خويشتن است
تعبیر:
در کاری که در پیش رو داری مردد نباش که در کار خیر نباید تأمل و درنگ کرد. نا امیدی و دلسردی را از خود دور کن و با درایت و هوشمندی از موقعیت ها استفاده کن.